روزی معلمی از دانش آموزانش خواست که اسامی همکلاسی هایشان را بر روی دو ورق کاغذ بنویسند و پس از نوشتن هر اسم یک خط فاصله قراردهند. سپس از آنها خواست که درباره قشنگترین چیزی که میتوانند در مورد هر کدام از همکلاسی هایشان بگویند، فکر کنند و در آن خط های خالی بنویسند. بقیه وقت کلاس با انجام این تکلیف درسی گذشت و هر کدام از دانش آموزان پس از اتمام، برگه های خود را به معلم تحویل داده، کلاس را ترک کردند.
سوال هایی که از بچه 5 تا 10 ساله پرسیدن در مورد عشق
بهترین سن برای ازدواج چند سالگی است؟
«84سالگی! چون در آن سن مجبور نیستید کار کنید و میتوانید هی دراز بکشید و فقط همدیگر را دوست داشته باشید.» جودی، 8 ساله
«مهدکودکم که تمام بشود، میروم و برای خودم دنبال زن میگردم!» تام، 5 ساله
در اولین قرار ملاقات، زن و مردها به هم چه میگویند؟
«در اولین قرار ملاقات فقط به هم دروغ میگویند و این معمولا باعث میشود که از هم خوششان بیاید و یک قرار دوم بگذارند.» مایک، 10 ساله
مرد قمار را کشف کرد و کارتهای بازی را اختراع کرد.
زن کارتهای بازی را کشف کرد و جادوگری اختراع شد!
مرد کشاورزی را کشف کرد و غذا اختراع شد.
زن غذا را کشف کرد و رژیم غذایی را اختراع کرد!
مرد دوستی را کشف کرد و عشق اختراع شد.
زن عشق را کشف کرد و ازدواج را اختراع کرد!
مرد تجارت را کشف کرد و پول را اختراع کرد.
زن پول را کشف کرد و « خرید کردن را اختراع کرد.
و از ان زمان مرد همچنان در حال کشف کردن و اختراع است .
و زن در حال خرید کردن و خرج کردن پول کشفیات و اختراعات مرد.
نوش جان خانمها
از چه کسی باید پرسید که سرزمین مهربانیها کجاست از چه کسی باید پرسید که
سرزمین مهر و وفا کجاست سرزمینی که نام ان محبت است و صفا در آن ریشه
دوانیده سرزمینی که در آن اعتماد و آرزو وجود دارد؟
کاش می شد تا شقایق ها گریست کاش می شد یک تبسم آفرید
کاش می شد چون ستاره پاک بود آسمان را با صداقت دوست داشت
کاش می شد با سحر بیدار بود در سکوت شب امید صبح داشت
در پایان هم یک سخن از شکسپر بشنوید بد نیست آخه هر چی شکسپر میگه جنجالیه:
شکسپیر : بجای تاج گلی که بعد از مرگم برای تابوتم می آوری.شاخه ای از همان را امروز به من بده
یادتان باشد اگر مُردم عزاداری کنید
بر سر و صورت بکوبید و خود آزاری کنید
آبروها برده اید از من در ایام حیا ت
لا أقل حا لا که مردم آبرو داری کنید
من که می دانم در ... عروسی ها به پاست !
لا أقل در مجلس ختمم کمی زاری کنید
می کنم تقدیمتان متن وصیت نامه را
تا پس از اجراش احساس سبکباری کنید
اول اینکه در شب هفت و چهل هنگام شام
باید از آوردن اولاد خود داری کنید
شام ختم دوستانم هیچ تعریفی نداشت
ران و سینه ی مرغ ما را خوب سوخاری کنید
وای اگر گردو نباشد لای خرماهای من !
فکر خرما و خطیب و مسجد و قاری کنید
ثا نیاً مشکی بپوشید و چهل شب ریش را
تا به زانو هم اگر آمد پرستاری کنید
از وصا ل تیغ و صورت ما معّذب می شویم
فوق فوقش ریش را یک ذرّه ستاری کنید
ثا لثاً حج و نماز و روزه ی سی سا ل را
باید از شیخی برای من خریداری کنید
رابعاً یک عده بازاری طلب کار منند
باید از بازاریان اعلام بیزاری کنید
البته اول بپردازید اقساط مرا
بعد از آن اعلام بیزاری ز بازاری کنید
خامساً از شعرهای من کسی حظّی نبرد
مردم کج ذوق را در فهم آن یاری کنید
یکدگر را از چه رو جر می دهید ای دوستان؟
بر سر نعشم نباید نا بهنجاری کنید
من به کل ّ مردم ایران تعلّق داشتم
پس برایم چا له ای مرغوب حفاری کنید
بوی گند لاشه ام پیچید در گوش فلک
شاعرم برگ چغندر نیستم کاری کنید
شستشوی مرده آن هم پیش چشم دیگران؟
وای اگر با نعش من اینگونه رفتاری کنید
شیخ فضل الله نوری را به دار آویختید
لا أقل از نوری شاعر هواداری کنید
من نمی خواهم خیابانی به نام من کنند
نام ما را روی سنگ قبر حجاری کنید
اعتماد کاملی دارم به زن اما شما
نشنوم با همسرم یک لحظه غمخواری کنید
از فشار قبر می ترسم سپیدی کفن
زرد گردد رنگ آن را کا ش زنگاری کنید
مثل سگ می ترسم از کنکور تشریحی مرگ
ای نکیر و منکر شبکار عیّاری کنید
مرگ در راه است ای دختر پسرهای جوان
قبل هرگونه تماسی صیغه ای جاری کنید
با زبان خونچکان داس ، عزرائیل گفت :
روح را باید برای مرگ پرواری کنید
عرضمان را درز می گیریم با این توصیه
ملت در صحنه استکبارآزاری کنید!
اقای من
می دانم صحبت با شما اجازه می خواهد
امادلم دیگرطاقت ندارد
می ترسم طاق این طاقت عاقبت اوار شود
خیلی دلم تنگ است خیلی
می دانم که حرف هایم را گوش می دهید ومرامی بخشید
اقای من
انقدرسکوت کرده ام که دارم حرف زدن را فراموش می کنم
انقدرتنهایی کشیده ام که وجودخودم راهم ازیاد برده ام
انقدر بی مهری دیده ام که نمی دانم جای قلبم کجا بوده
انقدرپاهایم را راه نبرده ام که گویی فلجی مادر زاد هستم
انقدردستانم گرمی دستانی را حس نکرده که اگر گرمی دستانی دستانم رالمس کند نمی فهمد
انقدرگناه کرده ام وخجلم که اواره به دنبال مرگ شده ام که شاید به فردانرسم وبارگناهانم سنگین تر نشود,از خواب زندگی خسته شده ام, دلم بیداری مرگ را می خواهد, گاهی برای یک لحظه مردن می میرم
انقدر پی عشق گشته ام وانتظارش را کشیده ام که گاهی با خود می گویم شاید عشق افسانه ورویایی بیشتر نباشد
انقدر در حسرت خدایم می سوزم که گاهی نم اشک های خدا را که برای خاموشی اتشم روی تنم می نشیند را حس می کنم ومن می دانم خدا چرا مرا نزد خود نمی برد
خدا طاقت ندارد درد کشیدن مرا ببیند
اقای من
روندارم روی سخن با خداوندم کنم به خدا بگویید که بنده اش گفت:
خدایا چنان از گناه دلم سیاه است که سیاهی ها در ان گم می شوند
خدایاهیچ در دنیا نکاشته ام که برداشته ای نزدت اورم
خدایا تنهایم,بی کسم,بی پناهم,ناامیدم
خدایامسلم نامسلمم
خدایاتورابه خودت قسم می دهم مراببخشایی
خدایا بهشت من ان دم است که نگاه مهربانت را به من ارزانی داری
وجهنمم ان دم که روی نگاهت را از من باز گردانی
مهرنگاهت را ازمن دریغ مکن
خدایاازتو,تورامی خواهم
اقای من
نمی دانم که کیستم اما می دانم که شما کیستید
شفاعتم کنید
طالع بینی دانشجویی
در ابتدا می خواستم بگم که یه اشتباهی در مورد تاریخ تولد من بچهها کرده بودن که گفته بودن تو مرداد است که این چنین نیست .
متولدین فروردین ماه: دختر یا پسر فرقی نمی کند،شما باید بدانید چون ماه اول سال به دنیا آمده اید و کنکور ارشد در ماه آخر سال«اسفند» برگزار می شود ، روز امتحان دیر از خواب بیدار می شوید، بعد در ترافیک گیر می کنید و احتمالا از کوچه که رد می شوید زنی با یک سطل آب کف از شما استقبال خواهد کرد« به عبارتی بدرقه»از تمام این مخاطرات که بگذریم جلوی حوزه امتحانی متوجه گم شدن کارت ورود به جلسه تان می شوید بنابراین توصه می شود بیخود دنبال دردسر نروید و از هرگونه تلاشی برای رسیدن به مقاطع بالاتر دانشگاهی خوداری کنید!
متولدین اردیبهشت ماه: اول، قدم نورسیده را به مامان و بابا تبریک می گوییم. تو اگر دختر باشی ، اسمت یا نیره است یا حکیمه و اگر پسر باشی اسمت یا هوخشتره است یا آریوبرزن« البته گوسفندان اسمهای دیگری هم دارند»،متولدین این ماه خیلی بی جنبه اند، آخر لوزومی ندارد به بقالی سر کوچه تان پز بدهی که بعد از یازده سال فوق قبول شده ای، خبر قبولی را احتمالا در مراسم خاکسپاری یکی از بستگان می شنوی و چنان قهقه ای می زنی که گورکن با بیل و صاحب عزا با دسته بیل به دنبالتان خواهند دوید.
متولدین خرداد ماه: همانطور که از اسم ماه تولدتان پیداست، دچاردرس خواندن افراطی از نوع طالبانی می باشید(همان خرخوان خودمان)دخترهای خردادی یک روز قبل از کنکورارشد برایشان خواستگاری پیدا می شود( آنهم کچل،پلاک لیزری،نمره قبرس)،پس بهتر است که دنبال بختشان بروند و فرصت را به پسرهای خردادی بدهند(که برای پنجمین بار امتحان می دهند).
متولدین تیرماه: یکخبر خوش به شما خواهد رسید.لطفا جنبه داشته باشید، هیچ ربطی به کنکور ارشد ندارد چون هنوز دو سه ماهی تا امتحان باقی مانده، احتمالا خبر دوقلو زاییدن گاو پدربزرگتان میباشد یا تصویب طرح افزایش وامهای دانشجویی. فعلا بهتر است بی خیال فوق شوید.هر وقت گاو پدربزرگتان تخم دوزرده گذاشت، آنوقت درامتحان شرکت کنید.مطمئن باشید قبول می شوید.
متولدین مرداد ماه: داوطلب گرامی ستاره بخت شما دردسترس نمی باشد.لطفا جهت اطلاع بیشتر با دفتر نشریه یه چیزی بهتر، بخش طالع بینی و فال گیری، تماس بگیرید.
متولدین شهریور ماه: اشتباه نکنیم باید رشته ی هنر باشید دختر یا پسر خوبم هیچ گنجی بهتر از یک تیپ عجیب و غریب و هیچ عزتی بالاتر از اینکه موهایت را دم اسبی ببندی،وجود ندارد. ناصحم گفت:«که جز تیپ چه هنر داشت هنر؟»گفتم ای ناصح عاقل هنری بهتر ازاین فوق به چه درد می خورد؟!مهم تیپه،که تو آخرشی.
متولدین مهر ماه: متولدین مهرماه،یا پسرند یا دختر(البته یک سری موجودات دیگر را هم شامل میشود، که مد نظر ما نیستند)،دخترها بعد از گرفتن لیسانس در کارگاههای قالیبافی مشغول به کار خواهند شد و پسرها اگر پشتکار داشته باشند، به شاطر خوبیتبدیل می شوند. بنابراین خانمها در رشته فرش و اقایان در رشته بسکتبال در امتحان فوق قبول خواهند شد.
متولدین ابان ماه: تو احتمالا یا ترانه پانزده سال داری و یا سکینه شانزده سال و یا اصغر یازده سال، پس توصیه می شود که هر وقت به سن قانونی رسیدید،بروید سراغ این جور امتحانها، فعلا شیرتان را بخورید.
متولدین آذرماه: ای جوونم.....عجب اختر بختی دارید آذریها! پسرهای متولد آذر، روز امتحان عاشق می شوند و شکل خانه های سیاه پاسخنامه بی شباهت به قلب(نیزه اش فراموش نشود) نخواهد بود البته نیاز به درس خواندن ندارن چون آذریها خیلی باهوشن واما خانمها شما در دانشگاه هوشنگ اباد سفلی در یک رشته ی نیمه پاره وقت شبانه با مدرکی معادل ،تحت نظر دانشگاه پیم نور(البته با گواهی iso هفت هشت هزار) قبول خواهید شد . لابد توقع دارید تحویلتان هم بگیرند.( مواظب خودت باش نابغه!)
متولدین دی ماه : دوست عزیز متاسفانه طالعتان خیلی بد است. شما یا شش سال پشت کنکور می مانید یا هشت سال اگر شش سال پشت کنکور ماندید که حتما دو سال دیگر هم خواهید ماند سال هشتم قبول می شوید،ولی روز اعلام نتایج دچار عارضه قلبی خواهید شد و جان به جان افرین تسلیم خواهید کرد. با توجه به هزینه زیاد کفن ودفن خواهشمندیم روی دست پدر و مادر خرج نیندازید ، ماه همین جوری شما را دکتر قبول داریم !!
متولدین بهمن ماه: متولدین این ماه باید قبل از اینکه صبح زود از خواب بیدار شوند، توی رختخواب نرمش سنگین انجام داده ،بعد 35 دقیقه خمیازه بکشید (کمتر از حد اعتیاد) و مجددا بخوابند.این کار را تا شب قبل از امتحان به مدت شش ماه انجام دهد تا روز امتحان بدون استرس ، به سوالات پاسخ دهید. قبولی شما را آن هم با رتبه تک رقمی تضمین می کنیم.
متولدین اسفند: عزیز دلم، اسفند، بدترین زمان ممکن برای به دنیا آمدن است ، آخه، عزیز من، ماه قحطی بود_ چون امتحان کارشناسی ارشد در این ماه برگزار می شود.پسرهای متولد اسفند، احتمالآ به واسطه ضعف در ریاضی پس از ترم آب خنک خوردن در پزوهشکده ی ماهانی به همان مدرک لیسانس راضی می شوند و دختر خانمها اگر کمتر سریالهای بیمزه تلویزیون را نگاه کنند، قبولی ارشد جلوی پای آنهاست، اگر نمی بینند به چشم پزشک مراجعه کنند.
عشق چیست؟ بدون عشق می توان زندگی مشترک داشت؟ عشق ورزی، قبل از ازدواج است یا بعد از آن؟ آیا هر عشقی، نهایتا باید به ازدواج منتهی شود؟ آیا عشق پای منطق و عقل را می بندد؟ آدم را کور می کند؟ یا نه ، سوق می دهد، پیش می اندازد، شور و نشاط می بخشد؟. . . اصلا چگونه، شروع می شود؟ چه طور ادامه می یابد؟ و کجا پایان می پذیرد؟ راستی، جای آن کجاست؟ در دل ؟ در سر؟ یا بیرون از ما ؟ . . .
جذبه کلمه «عشق» آن قدر زیاد است که گاهی به شرم، گاهی به حیا، گاهی از سر تفنن و گاهی از سر احساس و وجد ... نامش را می برند و می گذرند. اما حقیقت ، چیز دیگری است.
آن چه مسلم است، در روابط دختر و پسر امروز، کمتر حقیقت عشق را می توان یافت! آن چه، در فضای کنونی شهری و فرهنگی خود می بینیم، جاذبه های دل فریب میان دو جنس است که با یک جرقه متولد می شود، به یک نسیم، مشتعل و در طوفانی سرکش ، خاموش می گردد. به همین سادگی!
این رغبتهای پوشالی و فریبا، نه در این خاک ، ریشه دارد و نه در آئین ایرانی و دینی ما جایگاهی. سوغات فرنگ بود که پیشینیان، بدون ژرف اندیشی وبا ذوق زدگی! به اینجا آوردند و بدون هوشمندی و هوشیاری ، وارد عرصه های آموزشی و فرهنگی، کردند و به یاری چند منورالفکر ، اساس خانواده را نشانه بردند و تهدید کردند و به حالا کار به جایی رسیده است که اُدبا و عرفا، جامعه شناسان و روان شناسان در کنار این پژوهشگران و سیاستگزاران باید حدود عشق و روابط را تعین کنند. تا کجا؟ خدا، عالم است. بگذاریم و بگذریم! . . .
تفاوت عشق و هوس
1- عشق، از خود گذشتن است و هوس به خود رسیدن:
- به اندازه دنیا، دوستت دارم. خاطرات رو می خوام. تو برای من، فرشته ی نجاتی. توی رؤیاهام، همیشه حاضری، برات می میرم. . .
همه ی این واژهها، بیشتر از سر مهرورزی به خود است. عاشق، یار خود را مال خود نمی داند. دلداده ی او کسی است که باید دیگران هم او را بستایند. دوستش داشته باشند. او به لذت های خود نمی اندیشد. اصلا ، خواست معشوق، راه خودخواهی را مسدود می کند. عاشق ، در این مسیر خود را راهنما و معرف میداند. بهترین ها را جانب معشوق هدایت می کند و هر چه غیر از اوست محو می کند.
2- عشق، جاذبه ی الهی دارد و هوس کشش به سمت سیاهی:
- گیاه به سمت نور می رود. ریشه به عمق خاک و به بستر آب. ماهی های دریا به جانب مغناطیسی زمین ، حیوانات به نقطه ایمن . . .و همه به سوی یک هدف متعالی.
عشق، به کمال هدایت می کند. خاصیت آن رشد و تجلی یافتن است. عاشق جلوه گری می کند. میل به پاکی، زلالی و نور دارد. خصلت آن تطهیر است. نگاه، اندیشه و توجه او به یک نقطه تمایل دارد. همه چیز در پرتو معشوق رنگ می گیرد. عشق همچون رنگین کمان، محصول درخشش و تابش نور است. اما هوس، تاریکی است. سوسک ها از نور می گریزند و به سیاهی پناه می برند، به انزوا. نشان هوس این است که آدمی به یک بی رغبتی«کم محلی» معشوقش از هم می پاشد و شب و روزش بهم می پیچد. پرخاشگری، ناامیدی و افسردگی ،... نتیجه ی تهدیدهای آینده و تیرگی بی هدفی این گروه است.
3- عشق، آزاداندیش است اما هوس در بند و اسیر می کند:
- عاشق از هر چه غیر دوست است، آزاد است. اگر رها نباشد نمی تواند به درک حقیقت عشق دست یابد. اما در هوس، فرد را مجبور می کند تا علایق و سلایق او را معطوف و محدود و اسیر خواست های شخصی خود کند. تا آن جا که پرداختن به غیر از این اندیشه را مترادف با خیانت و هرزگی می پندارد. مسلما برای رسیدن به فرهیختگی و سبکبالی، دستیابی به عنصر شناخت« عقل» برای فهم صحیح آزادگی در برابر بردگی بسیار اهمیت دارد.
4- عشق، اطمینان بخش درون است و هوس ایجاد سوءظن و ناامنی می کند:
- فرآیند عشق ساده است. عاشق ، به معنی واقعی کلمه ، تسلیم است و آگاهانه در مسیری قدم میگذارد. از معشوق به او گزندی نمی رسد. نام و یادش ، آرامش بخش است. حضور و غیبتش، یکی است. سکوت و فریادش، به جاست. نشانه یک رابطه سالم، تسلیم است. عاشق ، همه چیز را تقدیر می داند. اما در هوس ناآگاهانه انرژی روانی «به جای شناخت» صرف احساسات می شود- به همین خاطر است که آنها، روزی چند بار برای هم جان می دهند. غش میکنند. کادو میدهند، کادو می گیرند و ... و دیری نمی پاید که آرام آرام نقش پدر و مادر، کمرنگ میشود. دوستان و همکاران کنار گذاشته میشوند و ناگهان به خود می آیند که همه چیز حذف شده است.
نتیجه
یک عدد شلوار پیدا شده , البته توی تن صاحبش نبوده . چرا ؟ الله و اعلم
خوب این همه تتو های خارجی دیدیم , این ورژن , یه مدل ایرانی هست و
فکر کنم همه چی ایران قاطی شده
وقتی روی یه صندلی جا نشی , اینطوری میشه ؟
فقط من موندم این سرباز چطور میخواد با دشمن بجنگه ؟
خودش که هیکلش عین یه نفر بر زرهی میمونه.
خوب فکر کنم این بهترین روش برای اعلام دادخواهی است. البته اگر رسیدگی شود