چشمم ضعیف شد ، اونو برای فروش ، پشت ویترین گذاشتم.
دستم نمک نداشت ، اونو شکستم.
خواستم ازدواج کنم ، عروس دریایی سفارش دادم .
پوست مادر بزرگم چروک شده بود،واسه روز تولدش اتو خریدم.
گرسنم بود ، هوا خوری رو به ، سرما خوردگی ترجیح دادم
دلم گرفته بود ، داد زدم که ولش کنه.
دوست ناباب ،آچار فرانسه خرابکاری هامون.
خواستم ازمجردی بیام بیرون رفتم قاطی مرغا شدم.
برای پیدا کردن کرم دندونام ، تصمیم به خاک برداری کردم.
خواستم ماهی بخورم ، رفتم کرم شکار کردم.
دیر به دانشگاه رسیدم ، برای فردا ، شب تا صبح بیدار موندم
تلوزیونمون برفک داشت واسه آب شدنش اونو از برق کشیدم.
حلقه ی ازدواج ، چیزی که خر شدن آدم ها رو نشون میده.
من تقریباً تو دستشویی نشسته بودم که از دستشویی کناری صدایی شنیدم که گفت؛
سلام حالت خوبه؟
من اصلاً عادت ندارم که تو دستشویی مردانه هر کی رو که پیدا کردم شروع کنم به حرف زدن باهاش، اما
نمی دونم اون روز چِم شده بود که پاسخ واقعاً خجالت آوری دادم؛
- حالم خیلی خیلی توپه.
بعدش اون آقاهه پرسید؛
- خوب چه خبر؟ چه کار می خوای بکنی؟
با خودم گفتم، این دیگه چه سؤالی بود؟ اون موقع فکرم عجیب ریخت به هم برای همین گفتم؛
- اُه منم مثل خودت فقط داشتم از اینجا می گذشتم..
وقتی سؤال بعدیشو شنیدم، دیدم که اوضاع داره یه جورایی ناجور میشه، به هر ترفندی بود خواستم سریع قضیه رو تموم کنم؛
- منم می تونم بیام طرفت؟
آره سؤال یکمی برام سنگین بود. با خودم فکر کردم که اگه مؤدب باشم و با حفظ احترام صحبتمون رو تموم کنم، مناسب تره، بخاطر همین بهش گفتم؛
- نه الآن یکم سرم شلوغه!!!
یک دفعه صدای عصبی فردی رو شنیدم که گفت
- ببین. من بعداً باهات تماس می گیرم. یه احمقی داخل دستشویی بغلی همش داره به همه سؤال های من جواب
می ده!!! ول کن هم نیست
حسابداری دانشگاهی با بیش از پانصد سال سابقه و با نام لوکا پاسیولی (1495 میلادی) آغاز شده است. لوکا پاسیولی تحصیلات خود را در وِنیس و رُم گذراند و در دهه 1470 راهب صومعه ای شد که از فرقه فرانسیس بود. تا سال 1497 معلم خصوصی پروازی ریاضیات بود، که در آن سال دعوت نامه ای از لودُویکو اِسفُرتسا دریافت نمود تا در میلان مشغول به کار شود. او در آنجا با لئوناردو داوینچی کار و زندگی می کرد و به او ریاضیات یاد می داد. در 1499، پاسیولی و لئوناردو مجبور شدند تا از میلان فرار کنند که لوئی دوازدهم از فرانسه شهر را به تصرّف خود در آورده و حامیان آنها را از آنجا بیرون کرد. بعد از آن، پاسیولی و لئوناردو خیلی اوقات با همدیگر سفر می کردند. به محض برگشت به میهن، پاسیولی به علت سالخوردگی در سال 1517 فوت کرد.
پاسیولی چندین کتاب در زمینه ریاضیات منتشر کرد که شامل اثر زیر می باشد:
Summa de arithmetica, geometrica, proportioni et proportionalita Venice 1494
تلفیق دانش ریاضی زمان خود، همچنین جالب توجه می باشد که شامل اولین شرح منتشر شده درباره روش نگهداری از حسابها و دفاتر می باشد که تجّار وِنیزی در طول رنسانس ایتالیا بکار می بردند، که به سیستم حسابداری دفترداری مضاعف معروف بود. اگرچه پاسیولی این سیستم را تدوین کرد نه اینکه آنرا اختراع کرده باشد، ولی بهعنوان «پدر علم حسابداری» مورد توجه واقع شد. سیستمی که او منتشر کرد شامل اغلب چرخه های حسابداری بود که ما امروز آنها را می شناسیم. او استفاده از روزنامه ها و دفتر کل را شرح داد، و تذکر داد که یک فرد نباید به رختخواب برود مگر اینکه بدهی با بستانکاری برابر باشد! دفتر کل او حسابهایی برای موجودی (که شامل وجوه دریافتی و موجودی کالا بود)، تعهّد بانکی، سرمایه، درآمد، و مخارج داشت- انواع حساب که در بیلان کار و صورتحساب درآمد یک سازمان بترتیب گزارش می شود. او ثبت نهایی آخر سال را نشان داد و پیشنهاد کرد که یک تراز آزمایشی برای تأیید دفتر کل متعادل بکار گرفته شود. همچنین، رساله او دامنه وسیعی از موضوعات مرتبط را، از اخلاقیات حسابداری گرفته تا حسابداری هزینه، شامل می شود.
از مهمترین تغییرات حسابداری در طول پانصد سال گذشته تغییر ماهیت نظری آن است. حسابداری دانشگاهی در چهارصد سال اول عمر خود عمدتاً رویکردی تکنیکی و فنی داشته است. در اوایل سده بیستم اولین مباحث نظری در حوزه حسابداری مطرح و وجه علمی بودن آن به مذاق بحث گذاشته میشود. در طول دهههای آغازین سده بیستم مباحث نظری و فلسفی جدی در خصوص تعلق حسابداری به یکی از حوزههای معرفت بشری رواج داشته است. این مجادلات در طرح تخصیص حسابداری به یکی از حوزههای علم یا فن یا هنر به اوج خود میرسد. در اواسط سده بیستم و با احاطه مکتب مثبتگرایی (پازیتیویسم) بر فضای دانشگاهی جهان، نظریههای حسابداری مثبتگرایانه به ظهور میرسد. ضعفهای بنیادین نظریههای مثبتگرایانه در ظرف کمتر از ربع قرن آشکار میشود و حسابداری به تبع سایر محافل علمی وارد دنیای جدید جُستارهای فلسفی و نظری میشود. طرح حسابداری انتقادی یا امثال آن نشانه این تحول نظری در حسابداری است
از همون اولی که داشتیم می رفتیم هر کسی داشت ساز خودش می زد
اصلا نمی دونم چرا همه بچه ها اینجوری شده بودند انگاری هر کس
خودش تنهایی داشت میرفت .ادامه مطلب...
این روزها که نمایشگاه بین المللی کتاب تهران درحال برگزاری است و رسانه های رسمی دولتی از حضور میلیونی مردم با فرهنگ ایران در این نمایشگاه سخن می گویند ، بهتر است دوباره به این بیاندیشم که آیا مردم ایران مردم با فرهنگی هستند ؟
اصولا فرهنگ در همه جای دنیا شاخصه ها و پارامتر های اندازه گیری مشخصی دارد و شاید یکی از مهمترین پارامترهای بررسی میزان فرهنگ در جوامع ، مقایسه آماری شاخص مطالعه و تیراژ کتاب در این کشورها است .
با قاطعیت می توان گفت که ایرانی ها کتاب نمی خوانند ! براساس اعلام رئیس سازمان کتابخانه ملی ایران، هر شهروند ایرانی در شبانهروز تنها دو دقیقه از وقت خود را به خواندن کتاب اختصاص میدهد که این میزان در مقایسه با کشورهای توسعه یافته همانند ژاپن و یا انگلیس که سرانه مطالعه در حدود 90 دقیقه در روز است و یا در مقایسه با کشورهای در حال توسعه ای همانند ترکیه یا مالزی که این عدد نزدیک به 55 دقیقه در روز است ، سرانه مطالعه در ایران چیزی در حد فاجعه است !
آری ! مردم با فرهنگ ایران کتاب نمی خوانند ! در مقایسه با کتابخانه ها ، ورزشگاه ها، آرایشگاه ها، گیم نت ها، مناطق گردشی و ... شلوغ و پرترافیک هستند. مردان سرزمین با فرهنگ ایران زمین، قلیان را بر کتاب ترجیح می دهند و فاجعه آمیز تر از سرانه مطالعه در ایران ، سرانه تیراژ کتاب در ایران است ! سرانه تیراژ کتاب در ایران نزدیک به 2000 کتاب برای هر عنوان است که این آمار در کشوری همانند مصر 70 هزار کتاب برای هر عنوان است !
اما برای من آنچه که جالبتر به نظر می رسد آن است که اصولا چرا حضور یک میلیون نفر در نمایشگاه کتاب تهران ، شاخصه فرهنگ در جامعه ایران به شمار می رود . تصور می کنم که حرکت های توده وار و میزان بازدید از یک نمایشگاه هیچگونه ارزش آماری ندارد . اما متاسفانه همانطور که حضور میلیونی در راهپیمایی ها را مسوولان حکومتی ایران نشانه رفراندوم و تایید سیاست های جاری تعبییر می کنند ، حضور پر شور در نمایشگاه و ترافیک های اطراف محل برگزاری نمایشگاه را هم نشانه با فرهنگی مردم ایران می دانند !
اما اگر بخواهیم بی پرده سخن بگوییم ما ایرانی ها چندان مردمان با فرهنگی نیستیم چون در شبانه روز فقط 2 دقیقه زمان برای مطالعه صرف می کنیم . اگر ملاک با فرهنگی مردم ایران همین ابنیه ها و آثار تاریخی باقی مانده از گذشته است که باید گفت ما ایرانی ها مردمان با تاریخی هستیم و نه با فرهنگ !
اصولا ملتی که کتاب نمی خواند در مرداب نا آگاهی و بی فرهنگی فرو می رود و در گذشته خود درجا می زنند. بحران توسعه در ایران رابطه مستقیم با کتابخوانی ایرانیان دارد . چگونه می تواند جامعه ای پیشرفت کند در حالی که مردمان آن زحمت اندیشیدن و مطالعه را به خود نمی دهند؟ متاسفانه واقعیت این است که مغز ایرانی ها سالهاست که زنگ زده است !
اما دلیل این عدم مطالعه چیست ؟ شاید به نوعی می توان گفت که ما ایرانی ها دارای فرهنگ شفاهی هستیم ، اما متاسفانه تعبیر دیگر داشتن فرهنگ شفاهی آن است که ما ایرانی ها فقط حرف می زنیم ! در تمامی این سالها هرگاه که صحبت از توسعه پایدار و لزوم توجه بیشتر به توسعه فرهنگی و اجتماعی به عنوان زیر بنای توسعه سیاسی شده است ، همه این شعارها تنها در حد حرف باقی مانده است .
در سکوت می توان نگاه را معنا کرد و آن را با عشق به دل پیوند زد می توان بهار را به دیدار برگهای خزان زده برد و برای رازقی های امید از عطر دوست داشتن گفت می خواهم سکوت کنم و تنها به حرف نگاهت گوش کنم
هیچ وقت نذار هر رهگذری که رد میشه رو دلت یادگاری بنویسه چون بعدا پاک کردنش خیلی سخته
یکدیگر را دوست بدارید و چنانچه به این کار قادر باشید پس همه کارها ی دیگرخود به خود روبه راه خواهند شد
عادتهای مفید جوان ماندن
مشاورین خانواده و روان پزشکان توصیه های مختلفی را برای زنده نگاه داشتن احساس جوانی در انسان ارائه می کنند. موراد ارائه شده در زیر از جمله این توصیه ها است که می تواند طراوت شادابی و جوانی را در زندگی شما به ارمغان بیاورد، به آنها عمل کنید.
1) به ارقام و شاخص های غیرضروری همچون سن، قد، رنگ، نوع مو و ... توجه نکنید. کنترل برخی از آنها خارج از محدوده توانایی های ما است و سعی در تغییر برخی دیگر جز رنج و عذاب چیزی برای شما نخواهد داشت.
2) با دوستان شاداب خود ارتباط داشته باشید، افراد ناراحت روحیه شما را ضعیف می کنند.
3) سعی کنید همیشه در حال آموختن باشید مثلا در زمینه کامپیوتر، یک رشته هنری، باغبانی و یا هر چیز دیگر. هرگز نگذارید مغزتان بی کار باشد، مغز تنبل خانه شیطان و بیماری های روانی است.
4) از چیزهای ساده لذت ببرید و هرگز از مسائل کوچک رنجیده خاطر نشوید.
5) هفته ای چند بار با صدای بلند و طولانی و تا زمانیکه به نفس نفس زدن بیفتید بخندید، تحقیقات نشان می دهد خنده حتی اگر مصنوعی باشد برای انسان مفید است. (مطلب قبل را بخوانید)
6) ناراحتی های زندگی را تحمل کنید
7) خود را با آنچه که به آن علاقه دارید سرگرم کنید مثلا خانواده، موسیقی، اتومبیل، گیاهان، حیوان خانگی، و یا دیگر سرگرمی های مورد علاقه.
8) از سلامتی خود مراقبت کنید. اگر سلامتید، سلامت خود را حفظ کنید اگر سلامتی شما ناپایدار است آنرا بهبود بخشید و اگر خودتان نمی توانید ازعهده این کار برآیید از دیگران کمک بگیرید.
9) از سفرهای بد و خسته کننده پرهیز کنید، سفرهایی که بیش از آنکه برای شما چیزی داشته باشد شما را خسته کرده و آزار دهد. بجای آن می توانید آخر هفته ها را با خانواده یا دوستان به تفرجگاه ها بروید.
10) در هر فرصتی به کسانیکه دوستشان دارید ابراز علاقه کنید.
11) فراموش نکنید که خوشبختی جمع زمانهای حال است، از گذشته درس بگیرید، به فکر آینده هم باشید اما در زمان حال زندگی کنید. از بزرگترین مشکلات دست نیافتن به خوشبختی آن است که همواره تاسف گذشته را بخوریم و نگران آینده باشیم
18 اردیبهشت / 7 می / 1 جمادی الاول 18 اردیبهشت ماه هجری خورشیدی آبراه خشایارشا در یونان - دلیل دیگری بر جعلی بودن مضمون فیلم «300» | ||
هشتم ماه مه سال 2001 گروه باستان شناسان انگلیسی، ایتالیایی و یونانی اعلام کردند که آبراه خشایارشا را که در سال 480 پیش از میلاد در خاک یونان ساخته شده بود کشف کرده اند. (کسانی که خبر این کشف و جزئیات این اقدام خشایارشا را در رسانه های غرب دیده بودند متوجه شده اند که مضمون فیلم «300» ساخت سال 2006 جعلی ونادرست بوده است. در حمله نهایی به نیروهای لئونیداس پادشاه اسپارت در ترموپیل در همان سال و پیش از ساخته شدن این آبراه، هزار مرد پکتیایی از ارتش ایران شرکت داشتند. این مردان از ایالت کوهستانی پکتیای ایران خاوری بودند که جمعیت زیادی نداشت و امروز هم که در افغانستان واقع شده است به علت کوهستانی بودن کم جمعیت است. به علاوه، بکار بردن دهها هزار نیرو در تنگه ترموپیل، امکان پذیر نبوده است و مغایر فرضیه های نظامی ژنرال کلازویتس آلمانی است). |