یک روز، زنی با یک مجله در دست پیش شوهرش میآید و میگوید، «عزیزم، این مقاله فوقالعاده است. یک فعالیتی را توضیح میدهد که هر دوی ما میتوانیم برای بهتر کردن ازدواجمان آن را انجام دهیم. موافقی امتحانش کنیم؟»
همسرش میگوید، «حتماً!»
زن توضیح میدهد، «این مقاله میگوید که یک روز هر کدام از ما یک لیست جداگانه از چیزهایی درمورد همدیگر که دوست داریم تغییر دهیم تهیه کنیم. چیزهایی که اذیتمان میکنند، اشکالات کوچک و از این قبیل. و بعد فردای آن روز این لیست را به همدیگر بدهیم، موافقی؟»
شوهر لبخند زده میگوید، «موافقم!»
آن روز مرد کاغذی برداشته و در اتاق نشیمن نشست. زن به اتاق خواب رفت و همان کار را کرد.
روز بعد، سر میز صبحانه، زن گفت، «شروع کنیم؟ اشکالی ندارد اگر من اول شروع کنم؟»
مرد گفت، «شروع کن.»
زن سه ورق درآورد. لیست بلندبالایی بود. شروع به خواندن لیستش کرد. «عزیزم اصلاً دوست ندارم وقتی…» و همینطور لیست را که از کارهای کوچکی درمورد همسرش که او را اذیت میکرد تشکیل شده بود، ادامه داد.
مرد احساس کرد خنجری به قلبش وارد شده است. زن متوجه این قضیه شد و پرسید، «دوست داری ادامه بدم؟»
مرد گفت، «اشکالی ندارد، ادامه بده، میتونم تحمل کنم.»
زن به خواندن ادامه داد.
آخر کار زن گفت، «خوب تمام شد. حالا تو شروع کن.»
ادامه مطلب...
در حالی که کمتر از دو هفته از آغاز سال 2013 میلادی میگذرد، نشریه نیوجاب نیویو، فهرستی از پولسازترین مشاغل دنیا در سال میلادی جدید را منتشر کرده است.
با سلام
برای امتحانات ترم پیش خواستم از سالن مطالعه خوابگاه استفاده کنم که با یه صحنه جالب روبرو شدم:(جو گیر نشید همون امتحان افتادم)
تارخ عکس ها: 1391/04/31
مجموعه خوابگاههای برادران ورود خواهران ممنوع
خوب از این جمله فهمیدم که ساختمان علوم انسانی شده خوابگاه، برای همین رفتم خاطراتم رو یاداوری کنم که چیزهای دیگه ایی هم دیدم که برام جالب بود، برای همین چند تا عکس گرفتم که امیدوارم براتون خاطره انگیز باشه.