افلاطون : " اگه با دلت چیزی یا کسی رو دوست داری زیاد جدی نگیرش، چون ارزشی نداره، چون کار دل دوست داشتنه، مثل کار چشم که دیدنه، اما اگه یه روز با عقلت کسی رو دوست داشتی، اگه عقلت عاشق شد، بدون که داری چیزی رو تجربه می کنی که اسمش عشقه
همیشه در زندگی لحظاتی هست که در عین روشنایی ؛ آمیخته با شب ؛سیاهی وظلمت است.در هنگام غم ودرد و آه لحظاتی آمیخته با زیبایی ولبخند است ودر هنگام سکوت لحظاتی سرشار از هیجان و التهاب و در ناامیدی بسی امید است.
گریه شاید زبان ضعف باشد شاید خیلی کودکانه شاید بی غرور......... اما هر وقت گونه هایم خیس میشه میفهمم نه ضعیفم نه یک کودکم بلکه پر از احساسم
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
تو دریایی و من موجی اسیرم...که می خواهم در آغوشت بمیرم... بیا دریای من آغوش بر کش...نمی خواهم جدا از تو بمیرم
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
هیچ کس ویرانیم را حس نکرد .وسعت تنهائیم را حس نکرد .در میان خنده های تلخ من .گریه پنهانیم را حس نکرد .در هجوم لحظه های بی کسی درد بی کس ماندنم را حس نکرد .آن که با آغاز من مانوس بود . لحظه پایانیم را حس نکرد