چقه پروام نیس درس بوخونم اصا پروام نیس درس بوخونم
چقه ناخشه برام درس خوندن اصا حال نمده تو خونه موندن
هی مگن نکن بابا خرخونی اخرش مثه خر تو گل ممونی
اما ننم مگه مامان درس بوخون اگه نخونی با بری بیشی چوپون
منم بهش گفتم ننه باشه چش برام مپزی یتا شولیک خش
اینجوری سرشا شیره مالیدم تو اتاق رفتم گرفتم خسبیدم
چون که اولین امتحانم ریاضیه منم که رشتم ریاضیه
تو دلم گفتم ننه نموخونم مگه اخه من خلم یا دیوونم
دومیشم زبان کانسپ کامنته فک کنم این تککش راحتکه
کتاب دومیش خیلی ناخشه به ما برسونتن: خیل خب باشه
سومیش اصوله بگمت بی رودرواسی اگه نخونم 3 ترم مرم مابه مرخصی
چارمیش درس اصول اقتصاده بیدون عرضه تقاضا متضاده
(چارمیش اقتصاد خرد دارم مطلوبیت زهرا سیبک پرتقال دارم)
اندیشه پنجمیشه دو دو تا چن تا میشه این درسمم پاس میشه قافیه من نداشتم حرف بی ربط گذاشتم
اخرین امتحان امار دارم تخمین گشتاور توش ندارم
اینم برنامه ی امتحانام حالا باران بتره یا اقای بی نام
خدا کنه وختی کارنوما میاد مثه اروین نمره 20 برام بیاد
اخه پول ترمما کاریش دارم فقط به خاطر این شبا بیدارم
اما بیدار موندن شبا حال نمده اخه شرکت برق فاز نمده
بسه بابا چقه برات بگم وختم درم هدر مدم
خصوصیات آقا پسرها از 14 تا 28 سالگی . . .
سن 14 سالگی: تازه توی این سن، هر رو از بر تشخیص میدن!( اول بدبختی!)
سن 15 سالگی: یاد می گیرن که توی خیابون به مردم نگاه کنن!. . .از قیافهء خودشون بدشون میاد!
سن 16 سالگی: توی این سن اصولآ راه نمیرن، تکنو می زنن!. . .حرف هم نمی زنن،داد میزنن!. . .با راکت تنیس هم گیتار میزنن!
- اگه یه بار همه 20 واحد رو توی یه ترم افتادین: بی خیالش
- اگه شما رو با نمره 11.99 مشروط کردن: خوب ... شده دیگه
- اگه استاد می خواد به جای آقا بهتون بگه خانوم : بگه
- اگه یه دفعه هارد 120 گیگابایت شما هاپولی هاپو شد: پیش میاد دیگه
- اگه پرسپولیس قراره از پیکان ببازه: ببازه
- اگه سر مراسم خواستگاری، همونجا، عروس خانوم گفت نه: اینشا ا... خوشبخت بشه
- اگه درست شب امتحان بعد از مدتها به عروسی دعوت شدین: مبارکه، عروسی رو که نمیشه نرفت
- اگه آمریکا یه موشک اتمی تنظیم کرده درست روی خونه شما : مسئله ای نیست
- اگه کفشی که امروز واکس زدین رو ، همه لگد می کنن: تعجبی نداره
- اگه کارتون به جایی رسیده که خودتون به خودتون ایمیل میزنین: اینجوری هم یه صفایی داره
- اگه تو انتخاب واحد به شما 13 واحد بیشتر نرسیده : حتمآ حکمتی توی اون بوده
- اگه شمعهای کیک تولد شما رو بقیه فوت کردن: لبخند بزنین
- اگه ماشینتون جلوی یه مدرسه دخترونه پنچر شد و شما پنچرگیری بلد نبودین: خودتون رو نبازین
- اگه در حال فرستادن قلب و بوسه با مسنجر متوجه شدین یکی پشت سرتون وایساده: عیبی نداره بابا
- اگه بغل دستی شما سر کلاس که اتفاقآ کنار شما ردیف اول نشسته انگشتش رو تا مچ توی دماغش فرو کرد، شش دور بپیچوند، بعد با یه حالت دورانی بیرون آورد، و بعد خیلی آروم زیر میز کلاس دستش رو پاک کرد . . . نه! این یکی رو شرمنده. آدمیزاد هم یه تحملی داره!
همچنان عشق
اگر عشق نبود،
اگر عشق نبود،
-همین مفهوم معنا گریز،
همین واژة هزار معنا،-
سیاهی دفترهای مشق ما چه بود؟
و حالا نور فسفری گوشی تلفن همراهمان،
و صدای خاموش «پیامک» آن -که کسی را نیازارد!-
چه پیامی داشت؟
اگر عشق نبود،
آیا میشد لحظههای جهنمی ترافیک را تحمل کرد؟
میشد در اتوبوس نشست؟
ای عشق!
ما شهریههای کلان دانشگاه آزاد (اسلامی) را به خاطر تو میپردازیم،
در غربت شهرهای دور،
به خاطر تو در خوابگاهها به سر میبریم،
ما به خاطر تو گرد و خاک دوره سازندگی را تحمل کردیم،
به خاطر تو پای افسانههای لیبرالیستی دوران توسعة سیاسی نشستیم،
میدانی در گزار(یا گذر؟) از سنت به مدرنیسم(؟!)
چها بر ما گذشت؟
نفت هم که سر سفرههامان نیامد،
حتی گاز هم داشت از دست میرفت!!
پس ما منتظر ایران یکهزار و چهارصد و بیست هستیم،
منتظریم که بهار بیاید،
کمپزه با خیار بیاید!
...
اگر عشق نبود،
هیچ چیز نبود،
هیچ کس نبود،
هیچ سنگی روی سنگی بند نمیشد.
...
«عشق پیدا شد و آتش بر همة عالم زد»!