من هم ميخواستم يه شعري بزنم كه اين شعر را انتخاب كردم:(چه ربطي به اين مطلب داره خودم هم نميدونم)
حجاب از زبان آغاسي
خواهرم اين قدر طنازي مکن/ با اصول شرع لجبازي مکن
در امور خويش سرگردان نشو/ نو عروس چشم نامردان مشو
در خيابان چهره آرايش مکن/ از جوانان سلب آسايش مکن
زلف خود از روسري بيرون مريز/ در مسير چشمها افسون مريز
ياد کن از آتش روز معاد/ طره گيسو مده در دست باد
خواهرم ديگر تو کودک نيستي / فاشترگويم عروسک نيستي
خواهرم اي دختر ايران زمين/ يک نظر عکس شهيدان را ببين
خواهر من اين لباس تنگ چيست ؟/ پوشش چسبان رنگارنگ چيست ؟
پوشش زهرا مگر اين گونه بود!
پدرم گفت پدر جان زن اگر زن باشد/ شير در خانه و در کوچه و برزن باشد
پدرم گفت که اي دخت نکو بنيادم/ زلف بر باد نده تا ندهي بر بادم
هدف دشمن سنگ افکن، پيشاني ماست/ کسب جمعيتش از زلف پريشاني ماست
پدرم گفت گل از رنگ و لعابش پيداست/ که زن مؤمنه از طرز حجابش پيداست